شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
دنيا که هيچ، جرعه آبي که خورده ام از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت بعد از تو هيچ رنگ تغزل نديده ايم از خير شعر گفتن، حتي قلم گذشت تا کي غروب جمعه ببينم که مادرم يک گوشه بغض کرده که اين جمعه هم گذشت مولا شمار درد دلم بي نهايت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا براي لحظه اي آرام مي شوم ساعات خوب زندگي ام در حرم گذشت
@};-
چراغ جادو
ادعاي عشق وجود داره
رتبه 0
0 برگزیده
731 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top