پيام
+
[وبلاگ]
بابا خواهش ميكنم،من ميدونم تو راه زيادي پشت سر گذاشتي به من برسي،راهتم سخت بوده آروم آروم از طبق بيا كنارم سر رو سرت بذارم بابا مي خوام عمه نشنوه حرف نگفته دارم حرف نگفته اش رو ببين چند شبه بابا يه لقمه نون نخوردم اسم تو كه مي بردم فقط كتك مي خوردم نبودي و اسير شديم بسته به يك زنجير شديم بابا يه روزه پير شديم يكي زد و همه ام زدند لگد محكمم زدند
سلام محب برمحبان حسي
93/8/10
ادعاي عشق وجود داره
حالا كه اومدي بمون
يه ذره لالايي بخون
ميخوام بخوابم باباجون
واي واي
تا بينمون فاصله بود
سهمم فقط آبله بود
خندهاي حرمله بود
واي واي
دختر بچه است ديگه تو جنس خودش روضه ميخونه،اينم بخواد روضه بخونه،اين جوري روضه ميخونه رباب و ببين اصلاً نمي خوره آب
هر روز نشسته بي تاب
تنها به زير آفتاب
شبا ديگه يا بچه اش و خواب ميبينه
يا خواب آب ميبينه
داره عذاب ميبينه:'(
ادعاي عشق وجود داره
از کربلا تا کوفه ، از کوفه تا به اين شام
بر تاول پايم هزاران خار مي رفت
بابا نبودي تا ببيني دختر تو
با چه لباسي کوچه و بازار مي رفت
اينجا همه چي درهمه!
@};-
سعيد عبدلي
@};- الّلهُـمَّ صَلِّ عَلـي مُحَمَّـد وَآلِ مُحَمَّـد وَعَجِّـل فَرَجَـهُم@};-