مادر گفت: نرو، بمان ! دلم م?خواهد پسرم عصا? دستم باشد ….
گفت: هر چه تو بگو?? فقط ?ک سوال!
م?خواه? پسرت عصا? ا?ن دن?ا?ت باشد ?ا آن دن?ا؟؟؟؟
مادرش چ?ز? نگفت و با اشک بدرقه اش کرد …